ماه رمضون امسال با سالای دیگیه خیلی متفاوت بود. اون چیزی که من طبق روال سالای قبل تو نظر داشتم نشد.
یه ماه با زبون روزه ، همراه با دعا و خوندن قرآن و هزارتا مستحبات دیگه!! اما امسال ماه رمضون برام اینقدر سخت گذشت که هر روز لحظه شماری میکردم تا تموم بشه.
تو این ماه اونقدر خوابیدم و توی خواب وبیداری سر کردم که بی حال شدم. آدم بی حالم خودبه خود بی عار میشه..
دیگه این آخریا که دیگه فقط سحری رو میخوردم و قاچاقی نماز رو میخوندم و میخوابیدم.
کاشکی وقتم داشتم بخوابم-آخه دربدری که یکی دوتا نبود-شب دیروقت می اومدم صبح هم زود میرفتم.
قدیما شنیده بودم مرد خونه خروس خون میره سر کار و شاغال خون میاد، اما هیچ وقت فکر نمی کردم خودم به اونجا برسم.
گفتم مرد خونه اشتباه نشه (الکی یه نوشابه براخودم باز کردم )
البته ناگفته نمونه که تقریبا بیشتر روزا رو دیر رسیدم سرکار !!
ما آدما همیشه وقتی یه چیزی رو داریم قدرش رو نمیدونیم ،فقط کافیه از دستش بدیم اونوقته که میفهمیم چی رو از دست دادیم.
دیشب داشتم فکر می کردم به اینکه جدی جدی ماه رمضون با همه خوبی ،با همه سختیاش داره میره،چه سودی برا من داشت؟ آیا تونستم از خوان رحمت الهی بهره ای ببرم؟ آیا تونستم تو این ماه یه روزه دار واقعی باشم؟ و هزارتا سوال بی جواب دیگه....
اما تنها چیزی که میدونم اینه که ماه رمضون داره تموم میشه
آیا سال دیگه زنده ام یا نه؟
آیا بازم یه ماه رمضون دیگه رو درک میکنم؟
همه اینا دست خداست.پس فقط از این ماه نصیب و قسمت من خواب بود و خواب بود وخواب....
البته امیدوارم تو خواب غفلت نباشیم که خواب تو ماه رمضون با زبون روزه هم ثواب زیادی داره،هم بی دردسرترین و مطمئن ترین عبادتیه که میشه انجام داد...
امیدوارم همه شما از این ماه بهره کافی و وافی رو برده باشید
در پناه حق
یا علی مدد